سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل دفتر دیده است . [امام علی علیه السلام]
مدرسه راهنمایی متقین کافشان
درباره



مدرسه راهنمایی متقین کافشان


مدیر وبلاگ : مدیرآموزشگاه[145]
نویسندگان وبلاگ :
دبیر ادبیات[10]
دبیر حرفه وفن[12]
مشاور[60]
دبیر علوم اجتماعی[26]
مربی پرورشی[38]


توضیح مرگ به کودکان یکى از سخت ترین کارها براى اولیاست، بخصوص هنگامى که خود آنها با غم مرگ عزیزى دست به گریبان هستند. اما مرگ یک بخش غیر قابل انکار از زندگى است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، از خیلى خردسالى، کودکان نسبت به آن کنجکاو مى شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره روشهایى که احساس غم مربوط به آن را به طور طبیعىنشان بدهد، علاقه مند هستند، روشهایى که بزرگترها عزادارى مى نامندشاید باعث تعجب باشد که بدانید حتى کودکان ? ساله از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه هایشان یا برنامه هاى تلویزیون از مرگ مى شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگى یا خیابانى مرده را مى بینند. على رغم این موارد، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمى دانند. آنها نمى توانند مفهوم همیشگى بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گیرند.

آنها تصور مى کنند که اجساد هنوز مى خورند و مى خوابند و کارهاى همیشگى خود را انجام مى دهند، فقط با این فرق که این کارها را یا در آسمانها و یا در زیر خاک انجام مى دهند. حتى وقتى یکى از اولیا یا خواهران و برادران کودک درگذشته است، او نمى تواند این اتفاق را براى آنها در نظر بگیرد.


کودکان به روشهاى مختلف نسبت به مرگ واکنش نشان مى دهند:

اصلاً تعجب نکنید اگر کودک ? ساله اى در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت کند یا کودک ? ساله اى نخواهد به مهد کودک همیشگى اش برود، چرا که کودک در جست و جوى علت پریشانى و غمگینى بزرگترها است و مى خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغییر کرده است. او با خودش فکر مى کند چرا به ناگهان جهان اطرافش این همه نگران کننده شده است. از سوى دیگر، ممکن است کودکى هم باشد که اصلاً واکنشى به مرگ نشان ندهد یا گاه گاهى در بین شادى و خوشحالى هاى کودکانه اش به یاد آن بیفتد که این هم کاملاً طبیعى است و دلیل سنگدلى کودک نیست! اصولاً کودکان این مفهوم را کم کم و به آهستگى درک مى کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز بفهمند و حتى بسیارى از آنها تا وقتى که کاملاً احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمى دهند، یعنى فرایندى که ممکن است ماهها تا سالها به طول بینجامد، بخصوص اگر مرگ عزیزى را شاهد بوده باشند.بعضى از کودکان رفتارهایى انجام مى دهند که به نظر عجیب مى رسد. مثل بازیهاى تشییع جنازه یا اداى مردن کسى را درآوردن. این هم امرى طبیعى است، حتى اگر به نظر بزرگترها غیر معقول باشد. بنابراین، این روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.


> احساسات خود را در مورد مرگ توضیح بدهید. سوگوارى یک قسمت بسیار مهم براى التیام غم مرگ عزیزان است و این هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است کودک را نباید با سوگوارى شدید، وحشت زده کرد، ولى از طرفى هم نباید مسأله را بى اهمیت جلوه داد. به کودک باید توضیح داد که بزرگترها هم نیاز به گریه کردن دارند و اینکه ما به خاطر از دست دادن کسى ناراحت هستیم. در غیر این صورت، کودک کنجکاوانه تغییرات خلقى شما را درک مى کند و بخصوص وقتى حس کند مسأله اى وجود دارد، ولى شما سعى در مخفى کردن آن دارید، نگران تر مى شود.


> به سؤالات کودک پاسخ دهید. کنجکاوى کودکان درباره مرگ یک امر عادى است و نباید از سؤالات آنها فرار کرد، بلکه بهتر است از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به کودک کمک کنیم تا بتواند با مسأله از دست دادن دیگران روبرو بشود.


> جوابهاى آسان و کوتاه عرضه کنید. کودکان قدرت درک اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعى کنید براى توضیح مرگ وارد جزئیات و بحثهاى پیچیده آن نشوید. آنچه براى کودکان بخصوص زیر ? سال درک بهترى دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام کارهاى جسمانى است. مثلاً به او گفته شود مردن این گربه یعنى اینکه او دیگر راه نمى رود یا غذا نمى خورد و چیزى را نمى بیند و هیچ دردى را احساس نمى کند و جسم آن دیگر کار نمى کند.


> کودکان نیاز دارند در مورد خودشان اطلاعاتى داشته باشند. ممکن است بپرسند که «من کى مى میرم؟» که در جواب بهتر است گفته شود «هیچ کس نمى داند که کى کسى مى میرد، ولى بیشتر ما زمان خیلى خیلى زیادى زندگى مى کنیم. من مطمئنم که تو تا وقتى که خیلى پیر بشوى، زندگى مى کنى.» یا ممکن است کودک بپرسد: «مامان، تو کى مى میرى؟» این سؤال معمولاً براى اولیا خیلى تکان دهنده است. عملاً منظور کودک از این نوع سؤال این است که آیا تو از من مراقبت مى کنى و یا چه کسى بعد از این از من مراقبت مى کند، بنابراین بهتر است به کودک گفته شود «مامان قوى و سالم است و خیلى خیلى وقت زیادى، پیش تو خواهد ماند.» حتى به کودکان زیر ? سال توصیه مى شود اولیا بگویند «مامان نمى میرد»، «بابا نمى میرد».

بنابراین اگر اینگونه جواب بدهیم که «فرزند عزیزم همه ما یک روزى مى میریم» براى کودک مانند این است که بگوییم ما همین امروز مى میریم


واژه هاى مسأله ساز
در بخش نخست مقاله، به چگونگى نگاه کودکان به مقوله مرگ و اینکه آنها نمى توانند مفهوم همیشگى بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گیرند، اشاره شد. و همچنین نکته هایى براى ایجاد ارتباط مناسب با کودکان مطرح شد. در بخش پایانى ، سایر نکات مهم در این زمینه مورد بررسى قرار مى گیرد.

> از عبارت هایى که به یک امرخوب اشاره مى کند، پرهیزکنید.
عبارت هاى معمول بزرگترها درمورد مرگ مثل «درآرامش استراحت کردن» یا «خواب ابدى» یا «رفتن به یک جاى دور» براى خردسالان بسیارگیج کننده است.
پس نگویید که «پدربزرگ خوابیده است» یا «به یک جاى دوررفته است». کودک ممکن است با این توضیحات از رفتن به تختخواب نگران بشود و فکرکند که او هم ممکن است بخوابد و دیگر برنگردد، یا اگر شما به خرید و کار بروید، فکرکند که شما هم برنمى گردید. مرگ را هرچه قابل لمس تر براى او توضیح بدهید مثلاً بگویید: «پدربزرگ خیلى خیلى پیرشده بود و بدن اش قادر به کارکردن نبود» اگر پدربزرگ قبل از مرگ مریض بوده اطمینان حاصل کنید که کودک بفهمد مریض شدن مثل سرماخوردن معنى مردن نمى دهد. به او توضیح بدهید که این مریضى ها نمى تواند کسى را بکشد.


> درمورد کاربرد واژه هاى خداوند و بهشت با احتیاط کامل رفتارکنید. دقت کنید این مفاهیم را براى یک کودک ?ساله یا حتى کوچکتر به کار مى برید و هدف شما این است که او را آرام کنید. پس مراقب باشید او را بیشتر گیج و مضطرب نکنید.
براى مثال اگر بگویید «مادربزرگ الآن خیلى خوشحال است چون توى بهشت است» کودک فکرمى کند «چطور مادربزرگ واقعاً خوشحال است اگر همه کسانى که دور و برمن هستند، این همه ناراحتند؟!» یا مثلاً بگویید که «عمو آنقدر خوب بود که خداوند او را پیش خودش برد.» کودک فکرمى کند اگر خدا عمو را پیش خودش برده چون خوب بوده پس ممکن است مامان، من یا هرکس خوب دیگرى را نیز پیش خودش ببرد!!» یا «اگر من هم خیلى خوب باشم مى توانم برم پیش خداوند و بابابزرگ را ببینم» یا اینکه «سعى کنم که بچه بدى باشم تا بتوانم بیشتر پیش بابا و مامان بمانم!» بنابراین عبارتى به کار ببرید که او را نگران تر نسازد. مثلاً بگویید: «ما خیلى ناراحتیم که بابابزرگ دیگر پیش ما نیست و ما خیلى دلتنگ او مى شویم ولى این خوب است که بدانى او الآن پیش خداوند است.»


> منتظر واکنش هاى مختلفى ازسوى کودک باشید. کودکان علاوه بر احساس غم درباره مرگ، احساس گناه یا خشم نیز پیدامى کنند. بخصوص اگر متوفى یک فرد نزدیک خانواده باشد.
مثلاً کودک ممکن است فکرکند خواهرش به خاطر حسادت هاى او مرده است یا چون او خواهرش را کتک مى زده و اذیت مى کرده، مرده است و از این احساس به احساس گناه شدید برسد.
گاهى ممکن است کودک نسبت به متوفى خشمگین بشود که چرا او را ترک کرده و رفته، یا حتى نسبت به شما، پزشکان و پرستاران احساس خشم کند.
ازسوى دیگر کودک ممکن است با بروز رفتارى کاملاً بى تفاوت شما را متعجب کند مثلاً بگوید«حالا که بابا پیش ما نیست، من راحت تر مى توانم بازى کنم!» از اینگونه عبارات تعجب نکنید و آنها را به حساب ناتوانى کودک از درک مفهوم پیچیده مرگ بگذارید.
کودکان نمى توانند آنطور که بزرگترها معنى و اثر مرگ را درک مى کنند، این موضوع را درک کنند، بنابراین چنین کودکانى سنگدل و بى احساس نیستند.


> انتظار تکرار سؤالات کودک را داشته باشید. سؤالات تکرارى درمورد مرگ و توضیح علائم غم و ناراحتى براى کودک ممکن است مدت ها به طور بینجامد. حتى با بزرگترشدن وى و رشد مهارت هاى شناختى او، سؤالات تازه ترى مطرح مى شود.
نگران نباشید که توضیحات شما ناقص بوده، چرا که سؤالات تکرارى کودکان یک امر طبیعى است. تنها کارى که باید بکنید این است که با صبر هرچه تمامتر به آنها پاسخ دهید.



> به کودک کمک کنید خاطرات خوب فرد فوت شده را به یاد بیاورد. صحبت از شیرینى با او بودن و اجازه تعریف از گذشته دادن به کودک خیلى آرامش مى دهد. کودکان به روش هاى قابل لمس براى سوگوارى نیازمند هستند، بنابراین به جاى شرکت درمراسم تدفین، کودک زیر?سال مى تواند در خانه شمع روشن کند یا یک آواز براى فرد درگذشته بخواند، تصویر او را بکشد یا در مراسم دیگر سوگوارى شرکت داده شود.
دادن یک وسیله از فرد فوت شده به کودک، براى ایجاد احساس آرامش در او بسیار مؤثر است؛ مثلاً مى توان یک گردنبند از مادربزرگ را دراتاقش گذاشت.


> گاهى اوقات مادر به علت سقط جنین بیمار، دچار سوگ مى شود. دراین موارد کودک نیز نگران مادر مى شود حتى بدون اینکه بداند حاملگى و تولد چه معنى مى دهد. او ممکن است احساس گناه کند و یا به سوگ ازدست رفتن نقش خواهر یا برادر بزرگترشدن خودش بنشیند که شما ازقبل به او وعده داده بودید. دراین مواقع، کودک احتیاج دارد مطمئن بشود اینگونه مرگ و میر خیلى نادر است، بخصوص اگر شما قصد باردارى دیگرى دارید. به کودک باید توضیح داد «بچه فوت شده به اندازه کافى بزرگ نشده بود که بتواند به دنیا بیاید و بیرون شکم مامان زندگى کند». به کودک خود اجازه بدهید با کشیدن یک نقاشى یا درست کردن یک کاردستى دراین باره سوگوارى خود را نشان بدهد.


> درمواقعى که از تلویزیون یک حادثه را مشاهده مى کنید، کودک شما اضطراب و نگرانى شما را درک مى کند. بنابراین به او بگویید «از اینکه مردم ناراحت شده اند و با سختى روبه رو هستند من هم ناراحت هستم. ولى درکنار تو، کودکم، خواهم بود و از تو مراقبت خواهم کرد.»


> سعى کنید که کودک هرچه زودتر به زندگى همیشگى و روزمره اش برگردد، فعالیت ها و برنامه هاى همیشگى به کودک کمک مى کند که زودتر احساس امنیت و آرامش کند.


> در شرایط دشوارى که خود شما ازیک غم بزرگ دررنج هستید، انتظار رفتارکامل و بدون اشکال ازخود نداشته باشید. دراین مواقع، ممکن است شما جلوى کودک گریه کنید یا جواب سؤالات او را در وهله اول نداشته باشید که اینها همه طبیعى است. بنابراین از دوستان و اقوام کمک بخواهید و به یاد داشته باشید هرچه شما به خودتان بیشتر کمک کنید تا با مسأله سوگ کنار بیایید، به کودکتان نیز بیشتر مى توانید یارى برسانید







کلمات کلیدی: کودک، مرگ، احساس، اولیا


نوشته شده توسط دبیر علوم اجتماعی 87/10/30:: 8:50 صبح     |     () نظر